این درحالی است که انتظار می رفت در طول سال های اخیر با درخواست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی حوزه نشر این قانون تغییر کرده و به روز شود اما این اتفاق نیفتاد. در حال حاضر بزرگترین معضل حوزه نشر در کشور نبود حق کپی رایت است. با توجه به اینکه اغلب کشورهای دنیا قانون کپی رایت را به عنوان یک قانون بین المللی قبول کرده و آن را اجرا می کنند، اما عدم پیوستن ایران به این قانون باعث شده تا مشکلات ناشران، مولفان و نویسندگان در حوزه نشر دچار پیچیدگی های زیادی شود. نخستین اتفاقی که در نتیجه عدم اجرای قانون کپی رایت در کشور روی می دهد، این است که برخی از سودجویانی که با خرید چند دستگاه دیجیتال اقدام به چاپ کتاب های ناشران در حوزه های مختلف می کنند تا در نهایت به قیمت به مراتب کمتری روانه بازار سیاه کنند. این اتفاق در حالی در حوزه نشر در حال انجام است که بسیاری از کتاب های قدیمی نیاز به بازنویسی مجدد و رفع مشکلات احتمالی دارد اما مافیای چاپ کتاب های دیجیتال تنها به فکر درآمدزایی و بر هم زدن قانون رقابت در بازار شکست خورده نشر هستند. برای آنها مهم نیست که یک کتاب بعد از چندین بار چاپ شدن نیاز به اصلاح و بازنویسی مجدد دارد؛ آنها فقط به فکر کسب درآمد هستند. موضوع دیگر در حوزه نشر مشخص نبودن قیمت کاغذ در کشور است. شاید بتوان گفت که قیمت کاغذ در کشور غیر از قیمت دلار و سکه نخستین کالایی است که بیشترین نوسانات لحظه ای را در تعیین قیمت خود تجربه کرده است. این مشکل مربوط به یکی، دو سال اخیر نیست و تقریبا در سه دهه اخیر نوسانات قیمت کاغذ حوزه نشر را تحت الشعاع قرار داده است. همین موضوع یکی از عوامل تاثیرگذار در پایین بودن سرانه مطالعه در کشور است. وقتی ناشری توانایی تامین کاغذ مورد نیاز خود را به دلیل نوسانات قیمتی این کالای مصرف ندارد، انتشار کتاب و تیراژ آن نیز پایین می آید. در نتیجه کتاب های تاثیرگذاری که می تواند مردم را به کتابخوانی ترغیب کند نیز چاپ نخواهد شد. به نظر می رسد یکی از کارهایی که می توان در این حوزه انجام داد، این است که دولت قیمت کاغذ را بدون هیچ نوسانی به صورت قاطع مشخص کند. در این صورت است که می توان امیدوار بود کتاب به سبد فرهنگی شهروندان تهرانی باز گردد. به عنوان مثال وقتی یک دانشجو تا دو، سه سال گذشته کتاب مورد نیاز خود را به قیمت 10 هزار تومان می خرید اکنون مجبور است همان کتاب را 30 تا 35 هزار تومان خریداری کند. معلوم است که این فرد برای تامین کتاب های مورد نیاز خود ترجیح می دهد تا از بازارهای سیاه و چاپ افستی این منابع را تهیه کند. در حال حاضر آمارهای نشان می دهد که میزان مخاطبان کتاب های عمومی در کشور بسیار پایین آمده است، دلیل این اتفاق نیز گرانی کاغذ است. هر چند در طول یک دهه اخیر میزان خرید کتاب های دانشگاهی بالا بود اما همین اتفاق نیز در حوزه انتشارات دانشگاهی و کتاب های درسی نیز روی داده است. این مشکلات باعث شده تا مافیای کتاب به این حوزه ها نیز ورود پیدا کرده و اقدام به چاپ کتاب های درسی به صورت افستی می کنند تا با قیمت تمام شده به مراتب کمتری نسبت به ناشران اصلی آن را به دست مخاطبان برساند. این مساله در حوزه کتاب های درسی یک فاجعه بزرگ است چرا که کتاب های درسی هر سال نیاز دارد تا نویسنده مولفه های کتاب های درسی را به روزرسانی کند، اما وقتی این کتاب به صورت افستی به چاپ می رسد، این اتفاقات در حوزه کتاب های درسی روی نمی دهد. این موضوع باعث شده تا سود انتشار کتاب به جای اینکه به دست ناشران برسد، در بازار سیاه به جیب مافیای نشر برود. افرادی که تنها با خرید چند دستگاه دیجیتال با هدف کسب سود بیشتر در مدت زمان کمتر آمده اند تا قاعده بازی رو و منطقی را در بازار نشر به هم بزند. مهمترین موضوعی که در رشد بازار سیاه کتاب اهمیت دارد، این است که این بازار دسترسی راحت و آسانی به رانت کاغذ در کشور دارد و در نتیجه با چاپ کتاب هایی که در گذشته توسط ناشران به نام منتشر شده است، هم کتاب ارزان اما بی کیفیت را راهی بازار می کند و هم باعث زمین گیر شدن بسیاری از ناشران در حوزه های مختلف می شود. دخالت مستقیم دولت در بازا نشر یکی دیگر از موضوعاتی است که در این میان باعث شده تا ناشران خصوصی نتوانند با قدرت بیشتری به این حوزه ورود داشته باشند. به هر حال باید قبول کرد که درآمد بازار کاغذ در کشور ما بسیار بالاست و تا زمانی که این بازار در اختیار بخش دولتی باشد تا سود خود را از این بیزینس به طور کامل ببرد، نمی توان انتظار داشت تا حوزه کتاب رشد منطقی داشته باشد. در این میان انتشارات دولتی بیشترین دسترسی را به رانت های کاغذ دارند. در حال حاضر بیشترین نشر کتاب توسط انتشارات وابسته به سازمان ها و نهادهای مختلف از شهرداری تهران گرفته تا دانشگاه ها و سازمان های مختلف در حال انجام است. ناشرانی که بدون تعریف مشخص کتاب هایی را در حوزه های مختلف از حوزه های تخصصی و مهندسی گرفته تا حوزه عمومی و کتاب کودک به چاپ می رسانند. برخی از این ناشران حتی کتاب های منتشر شده خود را روانه بازار نمی کنند بلکه این کتاب ها بین کارکنان و کامندان این سازمان ها توزیع می شود. در واقع این کتاب ها به صورت بخشنامه ای به سازمان های تابع فروخته می شود. این در حالی است که دسترسی به کاغذ باید در ابتدا برای ناشران بخش خصوصی ایجاد شود. ناشرانی که کتاب هایی را پاپ می کنند که هم ارزش خواندن داشته باشد و هم رقابت منطقی را حتی با ارائه یک طرح روی جلد کتاب کاملا متفاوت و جدید می تواند به بازار نشر بر گرداند. منبع: تیتر شهر |