حسین اوزگز، مدیر انتشارات اسلامیکا در شهر برمن آلمان: آیا گوتس کوبیچک، ناشر و فعال راستگرا که بهعنوان مغز متفکر حزب آلترناتیو برای آلمان در نظر گرفته میشود، آنطور که برخی روزنامهنگاران میگویند، ایدههای نژادپرستانهای را منتشر میکند؟ با این رویکرد، در بازدید از نمایشگاه کتاب فرانکفورت، از فرصت استفاده کردم و نگاهی به نشر آنتونیوس کوبیچک انداختم که در سال جاری زیر عنوان نشرلوسی پنهان شده است. غرفه شلوغتر از آن بود که با بازدیدکنندگان جوان صحبت جدی داشته باشم، بنابراین نگاهی به لیست کتابهای منتشرشده انداختم. از میان کتابهایی با محتوای نژادپرستی، کتابی با مضمون نژادپرستی مدرن نظرم را جلب کرد که خواستار بازگشت مهاجران به کشورهای خود بود، همانطور که در اکثر کتابهای تازه منتشرشده، در این سطح این نگاه دیده میشود. به نظر میرسد، سوالهای اساسی و مهم درباره هویت آلمانی، برای گروهی، به معنای از بین رفتن آلمان است و در این میان، برخی دیگر نیز، مهاجران و خارجیها را عامل از دست رفتن هویت خود میدانند و تلاش میکنند تا از نوشتههای فیلسوفان دوران پیش از جنگ جهانی دوم، به خصوص هایدگر برای اثبات حرفهایشان استفاده کنند. مارتین زلنر؛ از فعالان جنبش هویتی در اتریش، کتابی را به فلسفه او اختصاص داده است. بهطور کلی، مارتین هایدگر فیلسوفی راستگرا بود. او به حزب نازی علاقه داشت. همچنین تبلیغات مربوط به کتاب ضد اسلامی تیلو سارازین در این انتشارات دیده میشد. هرچند که این کتاب توسط انتشارات فینانتس بوخ منتشر شده است. اگر بخواهم منصف باشم، باید بگویم که من با آنها صحبت نکردم، از آنها نظراتشان را نپرسیدم، اما براساس کتابهای منتشرشده در این انتشارات، پاسخ سوالی که در ابتدای این گزارش آمده را اینگونه یافتم: بله؛ گروههای جدید راستگرا و جنبشهای هویتی، نژادپرست هستند. البته من برای آشنایی با نژادپرستان به نمایشگاه کتاب نرفته بودم. بلکه بهعنوان یکی از مسئولان نشر اسلامیکا، هر سال برای بازدید از نمایشگاه کتاب به فرانکفورت سفر میکنم. هدفم از این سفر، ارزیابی آخرین روند، صحبت با دیگر ناشران، تبلیغ اسلامیکا و در بهترین شرایط، خرید کتابهای جدید برای این نشر است. علاوهبراین، امسال رویدادی جدید وجود داشت: در نمایشگاه امسال، پنج کتاب از نشر اسلامیکا با حضور مهمانان ویژه و به مدت نیم ساعت در مقابل گروه کوچکی از مخاطبان مورد بررسی قرار گرفت. این رویداد توسط سیدعلی موجانی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در برلین برگزار شد. این کتابها با همکاری بخش فرهنگی سفارت ایران در برلین منتشر شده است و موجانی، خود نویسنده دو کتاب منتشرشده توسط اسلامیکا است. در این نشستها، دکتر یاووز اوزگز؛ محقق و اسلامشناس با سیدمحمد عامر؛ مترجم، درباره «تحفهالعقول» سنتهای مذهب شیعه بحث و گفتوگو کرد. فولکر طاهر نیف؛ سردبیر سایت اسلام از پروفسور روالند پیچ؛ محقق فلسفه اسلامی درخصوص اثر منتشرشده درباره ملاصدرا و فلسفه اسلامی سوال کرد. نیف همچنین نشستِ میان پروفسور اشتاینباخ؛ مشاور وزارت خارجه آلمان، دکتر توماس اوگر؛ رئیس هیات مدیره انستیتو حافظ و سیدعلی موجانی درباره آخرین اثر موجانی به نام «داعش» را مدیریت کرد. من نیز با پروفسور پیچ، درباره عظمت عاشورا و هنر مینیاتور ایرانی در اثر «شهیدان عاشق» گفتوگو کردم و سرانجام نیف و یاووز اوزگز درباره اهمیت بیتالمقدس برای مسلمانان در گذشته و امروز به گفتوگو پرداختند. این نشستها در مقابل ۳۰ تا ۶۰ مخاطب برگزار شد. بهویژه پس از سخنرانی کوتاه یاووز اوزگز درباره بیتالمقدس در میان مخاطبان نیز بحثهایی ایجاد شد. شرکت در این نشستها از اولین وظایف من در نمایشگاه بود. هدف دوم من، همکاری با ناشران کتاب کودکان ایران بود، زیرا کارهای آنان چندین بار توانسته جوایز بینالمللی را به دست آورد. گفتوگوهای خوبی داشتم و خدا را شکر که چهار قرارداد همکاری با آنان امضا کردم. در نهایت، من ملاقات دلچسبی با ناشر سوریهای از سوئد داشتم و از او خواستم که در مورد چاپ مصحف و تصویرسازی از آیات قرآنی برایم توضیح دهد. تخصص و انعطافپذیری این مرد جوان در ارتباط با سایر ناشران نمایشگاه، مرا شگفتزده کرد زیرا اغلب ناشران، کارشناسان خود را به نمایشگاه نمیفرستند؛ بلکه از بازاریابها و فروشندگان در غرفههای خود استفاده میکنند. به همین ترتیب، خانم جوانی که نماینده دیکشنری آلمانی «دودن» بود، نتوانست به سوالات فنی من پاسخ دهد و و مرا به پشتیبانی فنی ارجاع داد. با این حال، متخصصان در انتشارات علوی نیز حضور داشتند، اسلامیکا سالها برای توزیع کتاب، با این انتشارات همکاری کرده است. کارکنان این انتشارات با دانش کافی درباره علویان و واقعیتهای مربوط به آنان در آلمان کار میکنند، در حالیکه اکثر شیعیان به اشتباه فرض میکنند که علویان مسلمان نیستند. بالاخره من بعد از یک روز طولانی و موفق، با قطار به سمت دلمنهورست حرکت کردم. سفر با قطار دشوار بود. ماشینهای اتوماتیک فروش بلیط برای رسیدن به نمایشگاه، بسیار کم بودند، به همین دلیل صفهای طولانی تشکیل شده بود. قطارها سر وقت حرکت نمیکردند و اگر آنها به موقع هم میرسیدند، سکوهای مختلفی وجود داشت و تنها چند دقیقه قبل از خروج قطار از ایستگاه، محل ایستادن قطار به مسافران اطلاع داده میشد و بهطورکلی بازدیدکنندگان در همه جا سردرگم بودند. من امیدوارم که نمایشگاه سال آینده، با کتابهای جدید اسالمیکا، شرکای جدید و بهترشدن شرایط قطارهای مسافربری همراه باشد.» منبع: ایبنا |