وقتی هیچکس گوشش بدهکار نبود به حرف های تان گوش داده اند. شما را تشویق کرده اند که کارتان را بهتر انجام دهید. شاید این فرد مادرتان، ورزشکار مورد علاقه تان، یا معلم دوم ابتدایی تان باشد. این افراد هرکسی که باشند، حتما کاری انجام داده اند که موجب تمایز آنها از صدها یا هزاران انسانی که تا به حال دیده اید شده اند. حال، چند دقیقه ای به کسب و کارتان فکر کنید. آیا چنین تاثیر قابل توجهی را بر دیگران دارید؟ چگونه بر افراد تاثیر می گذارید و زندگی شان را متحول می کنید؟ آگاه باشید که ما به حرف کسانی گوش می دهیم که در نظرمان تاثیرگذار جلوه کنند، پس تعجبی نیست که کسب و کارتان برای به فعالیت واداشتن افرادش، به یک طرح و نقشه نیاز دارد. ما برای اینکه در این زمینه کمکی ارائه کرده باشیم، در اینجا چهار رازی را که بازاریابان بزرگ در مورد تاثیرگذاری بر افراد می دانند ارائه کرده ایم تا با به کارگیری آنها بتوانید رونق کسب و کارتان را ارتقا ببخشید. همه چیز با «خوب گوش دادن» آغاز می شود هرکسی که به طور غیرداوطلبانه در کنفرانس تاریخ هنر حاضر شود یا مجبور به شنیدن یک آواز مذهبی باشد، با هنر «ادای گوش دادن» آشنا است. بیایید صادق باشیم، همه ما این کاره هستیم. هرچند زمانی که به نقطه ای حساس که نیازمند کار واقعی، پیگیرانه و اطلاعات درست، می رسیم ارتقای فن گوش دادن، هم تراز پیشبرد و توسعه کسب و کار اهمیت می یابد. اگر می خواهید مردم را متقاعد کنید که به جای بقیه، به حرف شما گوش کنند، ابتدا باید خودتان به حرف های آنها گوش کنید. چه چیزی را می خواهند بشنوند؟ چه چیزی می گویند؟ شبکه های مجازی نقطه شروع بسیار خوبی هستند. شنیدن و دریافت نظرات مشتریان پیرامون برندتان می تواند پاسخگوی شکایات بوده، سوالات را پاسخ دهد و اثبات اجتماعی قدرتمندی را نمایان کند. مادامی که این سه نکته را به آنها اثبات نکنید، تمایلی به شنیدن سایر حرف هایتان نخواهند داشت. اگر با ارتباطات آفلاین روبه رو هستید، توجه داشته باشید که سطح علاقه و اشتیاق تان به صورت فیزیکی و زبانی منتقل می شود. برای اینکه طرف مقابل از اینکه به حرفش گوش می کنید مطمئن شود، به حرف هایش واکنشی احساسی نشان دهید. پیام متنی ننویسید و خیره نگاهش نکنید. ارتباط چشمی ایجاد کنید یا اینکه حداقل سری تکان دهید. افزون بر این، از سوال پرسیدن واهمه ای نداشته باشید. سوال پرسیدن موجب می شود طرف مقابل تان نه تنها به این نتیجه برسد که به حرف هایش گوش می کنید، بلکه مطمئن می شود که حرف هایش برای تان جذاب است. نیازی به یادآوری نیست که سوال پرسیدن موجب درک بهتر موضوع صحبت می شود. شخصی سازی ضروری است «من به شخصه طرفدار توت فرنگی و خامه هستم، اما به تازگی فهمیده ام که ماهی به دلایل عجیب و غریبی، کرم دوست دارد. پس وقتی که به ماهیگیری رفتم به چیزی که می خواستم فکر نکردم. بلکه به چیزی که آنها می خواستند فکر کردم. من خامه و توت فرنگی را به عنوان طعمه استفاده نکردم. به جای آن، کرم یا یک ملخ از قلاب آویزان کردم و ماهی گفت: خودت نمی خواستی این را بخوری؟ خب وقتی که می خواهیم بین مردم ماهی گیری کنیم چرا از این رویه استفاده نکنیم؟» - دنیل کارنگی مطلب مرتبط:چرا ایجاد روابط همان راز بازاریابی است که هیچ کس درباره اش حرف نمی زند هر فردی روزانه بارها در معرض پیام های بازاریابی قرار می گیرد. اگر می خواهید روی فردی تاثیر بگذارید تا محصولات تان را بخرد، وجود شخصی سازی لازم است. اگر کرم دوست دارند و خودتان توت فرنگی و خامه دوست دارید، به آنها کرم بدهید. کرم ها را فراموش کنید، من به تازگی اشتراک Ipsy را ثبت نام کرده ام، این شرکت هر ماه بسته های گِلَم شخصی سازی شده را برای مشترکان خود ارسال می کند. به واژه کلیدی شخصی سازی شده توجه داشته باشید. قبل از اینکه اشتراک این شرکت را دریافت کنم، ایپسی یک سری سوالات در مورد رنگ پوست، رنگ مو، رنگ چشم و عادات بهداشتی من پرسید. آنها به جای اینکه هرماه محصولات مشابهی را برای همه ارسال کنند، با استفاده از تاییدنامه ها مناسب ترین محصولات را برای من می فرستند. در نتیجه من تمایل بیشتری به تجدید کردن اشتراکم دارم. این در واقع تاثیر به بهترین نحو ممکن است. پس هرگاه فرصتی پیدا کردید که پیام تان را برای گروه خاصی از مخاطبان تان بفرستید، به بهترین نحو از آن استفاده کنید. شخصی سازی حس انحصار را افزایش می دهد و بگذارید واقع بینانه بگویم، چه کسی از احساس مهم بودن بدش می آید؟ آبرو و اعتبارتان اهمیت دارد اگر به اتاقی وارد شوید که تعدادی بازاریاب در آن نشسته باشند و از آنها بپرسید که در جایگاه یک بازاریاب کدام تاکتیک را مهم تر از بقیه می دانند، احتمالا با پاسخ های متنوعی روبه رو خواهید شد. اما ساختن اعتبار چطور؟ اگر می خواهید به مردم اعتماد بنفس بدهید، باید آنها را قانع کنید که تصمیم باب میل شما بگیرند، احتمال آن می رود که نسبت به آخرین توییت تان یا بیشتر از آن نسبت به توانایی اعتمادشان به شما، بی توجه باشند. مشتریان خوشحال و راضی نقش خطیری در ساختن اعتبار و آبروی بازاریابان تازه کار دارند. اگر مشتریان شما راضی باشند، احتمال اینکه پرسشنامه های شما را پر کنند و در موارد مطالعه ای وب سایت تان مشارکت کنند، بیشتر است. توجه داشته باشید که این موارد به نوبه خود بسیار ارزشمند هستند. اگر به مشتریان پتانسیلی گواهی ای مبنی بر کارکرد صحیح و معتمدانه شرکت تان ارائه کنید، شکی که به هنگام خرید در آنان بروز می کند، از بین خواهد رفت. نیازی به اذعان نیست که ترکیب کردن این گواهی ها با داستان های موفقیت شغلی، به افراد موضوعی برای گفت وگو ارائه می کند. اگر بتوانید قدرت بازاریابی کلامی را مهار کنید، پس کار خود را درست انجام می دهید. مخاطبان تان می خواهند احساس ارتباط داشته باشند مردم می خواهند با کسب و کاری معامله کنند که درک شان کند. منظور کسب و کاری نیست که فقط نام و عنوان شغلی شان را بداند، بلکه مقصود کسب و کاری است که بداند دقیقا چه چیزی آنها (مشتریان) را به وجد می آورد و تسکین شان می دهد. اینجا همان جایی است که بایست تلاش های بازاریابی همدلانه را تحت کنترل درآورد. همان طور که می دانید، مشتریان هدف عادت کرده اند که به عنوان «گوش» شناخته شوند و به خاطر همین است که وقتی سازوکار بازاریابی ای بتواند واکنش احساسی از طرف آنان دریافت کند، به آن بی تفاوت نخواهد بود. در حقیقت، در یک تحقیقی که 880 شرکت در آن حضور داشتند، مشخص شد که سرعت فروش کمپین تبلیغاتی احساسی 19درصد بیشتر است. (منبع: Warc) سازوکارهای بازاریابی که احساسات ما را برانگیخته می کنند، ارتباط را برایمان آسان تر می کنند. به جای بیان کردن مشخصات محصولات، به مشتریان خود توضیح دهید که چگونه این محصولات زندگی ، شغل یا تجربیات شان را مترقی خواهد کرد. از چیزی برندسازی کنید که در ذهن مخاطبان تان پژواک داشته باشد، چیزی که بر خواسته ها و نیاز های خاص شان تمرکز دارد، زیرا این دقیقا همان چیزی است که شما را مورد توجه آنان قرار می دهد. منبع: فرصت امروز |