مترجم: محمد علی ادیبی
منبع: extension.harvard.edu
تهیه شده در موسسه معنا
موضوع تازهای نیست که ما انسانها اغلب تصمیمگیران منطقی نیستیم. امروزه با توجه به رشد آگاهی عمومی از رفتارهای اقتصادی، مردم طی فرآیند تصمیمگیری با شگردهای بازی، بیشتر از گذشته آشنا شدهاند. اما مدیران هنوز برای پیادهسازی این ترفندها در کسبوکار دچار مشکل هستند و در نتیجه، فرآیند تصمیمگیری در حوزه کسبوکار هنوز ناقص است.
چرا این موضوع مهم است؟
در حالی که تصمیمات منطقی خوب، پایه مزیت رقابتی و ایجاد ارزش در کسبوکار است، تصمیمگیری ضعیف میتواند منجر به انتخابهایی شود که زمان، منابع و بودجه را هدر دهد.یک نمونه از این تصمیمات استخدام اشتباه است. تونی هسیش، مدیر عامل شرکت Zappos در گزارشهای خود در فوربز اعلام کرده بود که استخدامهای اشتباه در سازمانش، بیش از ۱۰۰ میلیون دلار هزینه داشته است. همچنین پژوهشهای گالوپ نشان داده است که این مساله شایع است و ۸۲درصد از استخدامهای شرکتها نادرست است.
سرمایهگذاری کوتهبینانه و از دست رفتن فرصتها یا انجام پروژههای نافرجام همگی نتایج تصمیمگیریهای نادرست هستند. اگر مدیران فعالانه و قاطعانه اقدامات لازم را برای بهبود تصمیمهای خود انجام ندهند، در معرض اشتباهاتی هستندکه سازمان را دچار هزینه میکند و اعتبار آنها را به خطر میاندازد.
بنابراین، چگونه میتوانیم تصمیم بهتری بگیریم؟
برای پاسخ دادن به این سوال، سراغ دکتر جی پیتر اسکوبلیک رفتیم؛ دانشجوی دکترای مدیریت در مدرسه کسبوکار هاروارد. در مقاله حاضر، دیدگاه اسکوبلیک در باره سه خطای رایج در تصمیمگیری را به همراه راهکارهای اجتناب از آنها، بررسی میکنیم.
۱-خطای هزینه پنهان: زمانی که یک شیوه تصمیمگیری ثابت دارید یا رویه ثابتی را در مورد سرمایهگذاریهایی که در گذشته انجام دادهاید پی میگیرید، دچار خطای نادیدهگرفتن هزینه پنهان یا پیشبینینشده میشوید. این هزینه میتواند منابع مالی، زمان یا انرژی باشد. اثر خطای هزینه پنهان، در ارزشگذاریهای ذهنی ما نمایان میشود. از نظر علم روانشناسی ما به آنچه در گذشته انجام میدادهایم، وابستگی ذهنی داریم. در جایگاه خریدار، ما تمایل داریم وزن زیادی را روی تلاش و پولی که سرمایهگذاری کردهایم قرار دهیم.
برای مثال، دانشجویی را در نظر بگیرید که نیمی از دوره ۴ ساله خود را در یک رشته گذرانده است و ممکن است مستعد این تفکر باشد چون دو سال زمان و پول صرف کرده، پس باید ادامه راه را هم طی کند. اما به یاد داشته باشید تمرکز بر آنچه که در گذشته صرف شده است، اطلاعاتی از آنچه در آینده باید هزینه کرد به ما نمیدهد.
۲- تحلیل نادرست چارچوبها: با استفاده از فن بیان جنبههای مثبت یا منفی یک تصمیم خاص برجسته میشود. بهطوری که کلمات جذابیت گزینههای موجود را به سمتی خاص سوق میدهند.حال چگونه سوالی بپرسیم که روشنگر باشد و منجر به تصمیمگیری عقلانی شود؟در چارچوبهای از پیش تعیینشده کسبوکار، خطای تحلیلی رایج این است که معمولا گزینههایی که تحت عنوان زیان و منفی معرفی میشوند به نظر بد و غیر قابل قبول میرسند، درحالی که گزینههای تحت عنوان درآمد، مثبت معرفی میشوند، به نظر پذیرفته و خوب میرسند. بهطور مثال، یک برنامه واکسیناسیون که ۹۵درصد مردم را نجات دهد، بسیار خوب است، اما برنامه واکسیناسیونی که ۵درصد افراد را از بین میبرد، بد است؛ اگرچه هردو مورد دقیقا یک برنامه هستند که به دو شکل مختلف به آنها نگاه شده است. وقتی که سرمایهگذاریهای قابل توجهی انجام میشود، تحلیل نادرست چارچوبها، بیشتر محتمل است.
هنگامی که فرد تصمیمگیرنده هستید، به حساسیت و اهمیت هزینههای پنهان آگاه باشید، به خصوص اگر در اطلاعات دریافتی از تحلیل چارچوبها، نقش این هزینه پر رنگ باشد.
۳-خطای دسترسی: در دسترس بودن خطایی است که با تکیه بر آن افراد تصمیم میگیرند. بهعنوان توضیح بیشتر، در نظر بگیرید در مورد احتمال یک رویداد، قضاوت ما بر اساس راحتترین ذهنیت شخصی خودمان در آن موضوع باشد. بهعنوان مثال، سرمایهگذاران ممکن است کیفیت سرمایهگذاری را براساس اطلاعاتی که اخیرا در اخبار مطرح شده، قضاوت کنند و سایر حقایق مربوط به موضوع را نادیده بگیرند. ما بهعنوان انسان، همواره مجبور به تصمیمگیری در شرایط نبود اطمینان هستیم. برای جلوگیری از اطلاعات مازاد، مغزهای ما میانبرهای روانی ایجاد کردهاند که به نام «اکتشاف» شناخته میشوند، تا ما مجبور به صرف زمان و انرژی روی تکتک تصمیماتی که باید بگیریم نباشیم. میانبرهای اکتشافی ذهن، اغلب برای انجام قضاوت سریع به کمک میآیند. بنابراین اغلب افراد اتفاقات را همان طور که احتمال وقوع آن به ذهنشان خطور میکند، قضاوت میکنند، یا در حالت دیگر وزن اتفاق را بیش از آنچه واقعیت دارد میبینند و درک میکنند. این موضوع میتواند بر پیشبینی یا تجزیه و تحلیل برای تصمیمگیری تاثیرگذار باشد. اگر تحلیلگران، نوسانات اخیر بازار یا رویدادهای اخیر را به یاد بیاورند، بیشتر احتمال دارد که این رویداد در تصمیمگیریشان تاثیر بگذارد. [به یاد داشته باشید این مقاله بیش از اینکه به دنبال ارائه راهحل باشد، بر شناخت خطاهای احتمالی تاکید دارد] اما برای مبارزه با این خطاها، از اطلاعات پایه و دادههایی که معیار واقعی رویدادها است استفاده کنید. این کار باعث میشود که امکان وقوع احتمالات زیان ده در تصمیمگیری روشنتر شود.