بازاریابی قبل از کاتلر مفهومی نداشت، این کاتلر بود که اقتصاد، علوم اجتماعی و مفاهیم کسبوکاری را با بازاریابی ترکیب کرد و بینش متفاوتتری را برای بازاریابان به ارمغان آورد. اما اکنون زمان آن فرا رسیده که فراتر از یافتههای کاتلر عمل کنیم. بازاریابی در دههی آینده با یک تحول استراتژیک مواجه خواهد شد. تحولی که همهی ما را مجبور خواهد کرد تا متفاوتتر فکر کرده و متفاوتتر عمل کنیم. در ادامه راهنمایی کوچکی از آنچه که بازاریابان در سالهای آینده باید انجام دهند، آورده شده است: پیغامهای تبلیغاتی به تجربههای واقعی تغییر پیدا خواهند کرد هر چند ما امروز میتوانیم از پیغامها و پیشنهادهای متنوع برای جلب توجه مشتریانمان استفاده کنیم ولی این شرایط زیاد طول نخواهد کشید. به زودی ما مجبور خواهیم شد تمرکز خودمان را به جای جلب توجه مشتریان احتمالی بر روی نگه داشتن توجه مشتریان فعلیمان متمرکز کنیم. از بازاریابی منطقی به سمت بازاریابی احساسی حرکت خواهیم کرد در دهههای گذشته، ما بر این باور بودیم که اگر عقلانیت مشتریانمان را هدف قرار دهیم، به نتایج بسیار مطلوبی دست پیدا خواهیم کرد. اما در کمال ناباوری میبینیم که انسانها موجوداتی عاطفی هستند و توجه بر عقلانیت صرف به هیچوجه کافی نیست. برنامهریزی استراتژیک جای خود را به استراتژیهای تطبیقی خواهد داد ما همواره از جامعههای آماری کوچک برای ساخت تصمیمات بزرگ استفاده کردهایم. متاسفانه این جامعههای آماری کوچک ما را دچار اشتباهات بسیار بزرگی کردهاند. اما امروزه ورق برگشته است، در آیندهای بسیار نزدیک بزرگدادهها ما را قادر خواهند ساخت تا از تجزیه تحلیل دادههای انبوه برای تصمیمات کوچکتر بهرهبرداری کنیم. بزرگ داده ها صنعت بازاریابی را دگرگون خواهند کرد. دیگر خبری از پیشبینیهای احتمالی و خطای انسانی نیست هوش مصنوعی و یادگیری ماشین به بازاریابی نیز نفوذ خواهد کرد، به جای پیشبینیها، استدلالهای انسانی و جلسات بسیار طولانی در اتاقهای کنفرانس، ما با محیطهای شبیهسازی شده از دادههای دنیای واقعی مواجه خواهیم شد. محیطهایی که به ما امکان تصمیمگیریهای موثرتر با خطای بسیار کمتری را خواهند داد. در سالهای آتی از برندها به سمت بسترها حرکت خواهیم کرد در قرن بیستم کسبوکارها به دنبال کسب مزیت رقابتی از طریق بهبود کارایی و کیفیت محصولات خود بودهاند. اما دیگر خبری از بازارهای انحصاری و مشتریان کمتوقع نیست. کسبوکارها میبایست قلمرو خود را بسازند و داراییهای خود را گسترش دهند. تکنولوژیها و فناوریهای دیجیتال بازاریابان را مجبور کردهاند که رویکرد سنتی خود را تغییر دهند. اکنون کسبوکارها نیاز به داراییهای جذاب، کاربردی و ارزشمند دارند. در واقع کسبوکارها باید از برند شدن به سمت ایجاد بستری برای مشتری تغییر پیدا کنند. اما بستر چیست و چگونه میتوان یک بستر خوب ایجاد کرد؟ پلتفرم یا بسترها ساختارهای فیزیکی هستند که میتوانند همه چیز را داخل خود نگه دارند. اگرچه پلتفرم به معنی اسناد و مدارک نیز مورد استفاده قرار میگیرد، اما پلتفرم در عصر دیجیتال همان ساختار فیزیکی(اما مبتنی بر تکنولوژی) است. موفقترین کسبوکارها در سالهای آینده فضای دیجیتالی مخصوص و جذاب خود را ساخته و مردم مشتاقانه به سمت آنها خواهند رفت. چون مردم علاقهی بسیاری برای ماندن در این بسترهای دیجیتالی دارند، نام آن را پلتفرم نهادهاند. ایربیانبی، اوبر و یا اسنپ نمونههایی از کسبوکارهایی هستند که بسترهای منحصربهفرد خود را در نقاط مختلف جهان راهاندازی کردهاند. اینها استارتآپهایی هستند که انقلابهای بزرگی در صنایع مختلف به وجود آوردهاند. اما آیا یک کسبوکار سنتی هم میتواند بستر مخصوص خود را بسازد؟ بله، جنرالالکتریک نمونهی بارزی از یک کسبوکار قدیمی است که با ترکیب محصولات خود با اینترنت اشیا در حال ساخت یک تحول بزرگ است. مدیرعامل این شرکت معتقد است جنرال الکتریک تا سال ۲۰۲۰ جزو ۱۰ شرکت برتر جهان در تولید نرمافزار خواهد بود. پس شما هم میتوانید بستر منحصربهفرد خود را داشته باشید، کافیست به قدرت اعجابانگیز تکنولوژی باور داشته باشید و به سمت آن حرکت کنید. بنابراین همانطور که کاتلر بازاریابی را با استانداردهای کسبوکار آشتی داد، ما نیز باید مابین بازاریابی و تکنولوژی صلح برقرار کنیم. ما باید باور کنیم تکنولوژی چیزهایی را برای ما به ارمغان میآورد که حتی نمیتوانیم تصورش را بکنیم. صنعت بازاریابی نیز از تغییرات دنیای تکنولوژی در امان نخواهند ماند. |